پیام مهربانی

مشخصات بلاگ
پیام مهربانی
طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب

۲۶ مطلب با موضوع «خاطره» ثبت شده است

يكشنبه, ۱۷ آذر ۱۳۹۲، ۰۱:۳۵ ب.ظ

عروسی در عاشورا!

ظهر عاشورا توی میدان اصلی شهر تجمع بود و طبعاً‌ ماهم همراه با گروه اونجا جمع شده بودیم.

تازه همدیگرو دیده بودیم و داشتیم برنامه هارو مرور میکردیم که یه خانم با مادرش کمی دورتر از ما ایستادند.

خانم با اون وضعیت در کنار مادری چادری و محجبه کاملاً‌ نمود داشت. اون وضعیت منظورم وضعیت ظاهری متناسب با عروسیه!!

یکی از دوستان رو فرستادم بره تذکر بده به مادرش.بعد که دیدم مشغول صحبت شده مجبور شدم خودم هم جلو برم.

دیدم هرچی دوستم میگه اونها تایید میکنند و منم جمله ای اضافه کردم و رفتیم.

گفتم خانم ما بجای شما خجالت میکشیم ؛ در شأن شما نیست که دراین زمان و این مکان اینطوری...

خانوم جواب داد: باشه دیگه...

اسلام امریکایی


برچسب ها:خاطره،امر به معروف و نهی از منکر،پیام مهربانی،اسلام امریکایی

 

 

 

 

۱۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ آذر ۹۲ ، ۱۳:۳۵
علیرضا ن
دوشنبه, ۴ آذر ۱۳۹۲، ۰۵:۱۰ ق.ظ

دلش پاک بود!! (خاطره21)

شب تاسوعا جلو هیأت ایستاده بودیم یه خانوم با وضعیت نامناسب و کاملاً هنجارشکن اون اطراف چرخ میزد

 

یکی از بچه هارو فرستادم بره بهش تذکر بده و موقعی که کنار دو تا خانوم دیگه بود،اشاره کردم بره و به اون خانم چادریه بگه تا اون بهش تذکر بده.

دوستم رفت صحبت کرد و گویا قبول کردن.

ظهر عاشورا توی یکی از میادین اصلی یه خانم با وضعیت مشابه داشت میرفت،اشاره کردم یکی از بچه ها بره از اون برگه های عفاف بهش بده؛

متوجه شدم همون خانوم اونشبی بود؛ نذر کرده بود با پای پیاده اومده بود عزاداری


http://axgig.com/images/16854075026746306778.jpg


اینجور آدما پیش زمینه ی خوبی دارن برای بحث؛حالا به هر دلیلی با این ظاهر تو مراسم اومدند و این بهترین موقعیت برای خانم هاست که کمی،کمی جرأت بخرج بدهند و با این افراد صحبت کنند،هم ثواب دنیوی داره هم اخروی؛بسم الله

برچسب ها:خاطره،امر به معروف و نهی از منکر،پیام مهربانی

 


۱۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ آذر ۹۲ ، ۰۵:۱۰
علیرضا ن
يكشنبه, ۲۶ آبان ۱۳۹۲، ۰۱:۲۰ ب.ظ

جهاد عاشورایی (خاطره 20)

بالاخره امسال با کمک خدا تونستم چیزی رو که تو ذهنم بود عملی کنم

 

با کمک و پیگیری دوستان یه گروه ده نفره تشکیل دادیم برای امر به معروف و نهی از منکر در سه روز آخر دهه محرم

شب عاشورا یه جلسه توجیهی براشون گذاشتم و اصول و روش ها و اهداف رو براشون تبیین کردم که کار ما بیشتر کار فرهنگی هست و تکیه مون بر عقل و منطق و زبان هست و راه اول راه دوستانه ست و نیتتون رو خالص کنید و اگر  دیدید نمیتونید کنار بکشید و ...

 خلاصه طی سه گره راهی هیئات و دسته های سطح شهر شدیم.

خاطره های جالبی رقم خورد که به مرور زمان مینویسم

در پایان به گفته خود بچه ها یه حال دیگه ای نسبت به محرم های سال های گذاشته داشتند.

در اینجا از دوستان خوبم آقا جواد و آقا محمد حسن و سایر دوستانی که بنده  و خودشون رو در این امر واجب و خداپسندانه کمک و حمایت کردند تقدیر و تشکر ویژه میکنم و امیدورام این کار ادامه پیدا کنه و مؤثر واقع بشه.

إنشاالله


برچسب ها:خاطره،امر به معروف و نهی از منکر،پیام مهربانی،تیم عملیاتی امر به معروف و نهی از منکر

 

 

 

۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ آبان ۹۲ ، ۱۳:۲۰
علیرضا ن
چهارشنبه, ۱ آبان ۱۳۹۲، ۰۲:۲۷ ب.ظ

صاحب شال (خاطره 19)

رفتم از درب وسط اتوبوس آب بیارم.موقع برگشت دیدم دختر خانومی که پشت سر ما نشسته شالش رو باز کرده و روی پشتی صندلی انداخته.

 

 

کشف حجاب

 

 

 

گوشه ی شال رو گرفتم و آروم جوری که فقط خودش و دوست بغلدستیش شنیدند گفتم:

« خانوم این شال برای شماست؟!»

شالش رو جمع کرده و کشید رو سرش.

سخت نیست.باور کنید

۲۷/۰۶/۱۳۹۲


برچسب ها:خاطره،امر به معروف و نهی از منکر،پیام مهربانی،کشف حجاب

 

۱۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ آبان ۹۲ ، ۱۴:۲۷
علیرضا ن
يكشنبه, ۳۱ شهریور ۱۳۹۲، ۰۲:۰۲ ب.ظ

شهر ما خانه ما (خاطره18)

اوایل شب بود داشتم به سمت خونه میرفتم که یک دفعه یه چیزی رو از ماشین جلوییم انداختند بیرون.موقع رد شدن سرمو از شیشه بیرون بردم و دیدم پوست موزه.همون که پای آدم بره روش سُر میخوره و میفته روی زمین خدای نکرده دست و پاش میشکنه!

 

از آیینه وسط دیدم که پشت سرم ماشین نیست سریع نگه داشتم و پیاده شدم و دویدم پوست و موز رو برداشتم و مجدداً سوار شدم و راه افتادم تا رسیدم به اون ماشین که پوست موز رو ازش انداخته بودند بیرون.

کنارش که رفتم ایستاد.گفتم آقا این از ماشین شما افتاد بیرون. متوجه نشد پرسید چی؟

نشونش دادم گفتم این                  

از شرمندگی سری تکون داد.بالبخندی دوستانه گفتم درست نیستا

و رفتم


 

بله.درست نیست آدم تو خونه خودش زباله بریزه.قبلاً هم گفتم دایره امر به معروف و نهی از منکر خیلی وسیعه.خییییییلی.

۲۸/۰۶/۱۳۹۲

برچسب ها:خاطره،امر به معروف و نهی از منکر،پیام مهربانی

۱۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ شهریور ۹۲ ، ۱۴:۰۲
علیرضا ن
جمعه, ۲۵ مرداد ۱۳۹۲، ۰۹:۳۲ ق.ظ

شاید بدش بیاد..! (خاطره 16)

از کتابخانه خارج شدیم.ماه رمضان بود و گرمای دم غروب.رفتیم به طرف پارک و دور حوض آبنما نشستیم تا یک ساعت باقیمانده تا افطار هم بگذره.

 

اینجا از این چیزا کم و عجیب بود.خانومی که طاق باز روی نیمکت بشینه طوری که...

طوری که من شرمم میاد بشینم با اینکه پسرم.

طبق معمول نمیشد کاری نکرد.از طرفی مگسای دور شیرینی زیاد بودند و این کارو سخت تر میکرد. (ادامه مطلب)

 


برچسب ها:خاطره،امر به معروف و نهی از منکر،پیام مهربانی

 

۲۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ مرداد ۹۲ ، ۰۹:۳۲
علیرضا ن