پیام مهربانی

مشخصات بلاگ
پیام مهربانی
طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب

۷ مطلب در مرداد ۱۳۹۳ ثبت شده است

سه شنبه, ۲۸ مرداد ۱۳۹۳، ۰۳:۰۷ ب.ظ

خیلی عالی

 برای دیدن تصاویر در سایز اصلی روی آنها کلیک کنید

۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ مرداد ۹۳ ، ۱۵:۰۷
علیرضا ن
سه شنبه, ۲۸ مرداد ۱۳۹۳، ۰۶:۴۸ ق.ظ

اینجا امر به معروف کنید

تو رو خدا یکی بره با این دختر بچه ها صحبت کنه آدم چیا میبینه

و این یکی دوزش کمتره : کلیک

۶ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ مرداد ۹۳ ، ۰۶:۴۸
علیرضا ن
شنبه, ۲۵ مرداد ۱۳۹۳، ۰۷:۵۲ ب.ظ

خواستگاری در خیابان

داشتیم برای انجام یک کار اینترنتی به کافی نت میرفتیم که نرسیده به اونجا محمد گفت یه لحظه این کنار وایسا.بنظرم جلوی اون مغازه خبرایی هست.

نگه داشتم و پیاده شد.بعد از اینکه ماشینو پارک کردم خودم هم رفتم نگاهی انداختم و برگشتم.چیز خاصی بنظرم نیومد.

رفتم کنار ماشین ایستادم و چند لحظه بعد دیدم یه آقا پسر جوونی خیلی تابلو سعی داره از پست خودش رو به یک دخترخانمی که کنار خواهر و مادرش بود برسونه و حرفی بزنه .

باسر به محمد اشاره کردم و وقتی داشت دور میشد گفتم اگه تکرار کرد، بهش تذکر بده.

بعد از چند دقیقه رفتم توی پیاده رو و نگاهی به دوردست انداختم تا ببینم چی شد و درگیری نشه یوقت؛دیدم محمد دست پسره رو گرفته داره میاره میگه آقای ... بیا این دوستمون کمی مشکل داره.

ادامه مطلب...

۸ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ مرداد ۹۳ ، ۱۹:۵۲
علیرضا ن
شنبه, ۱۸ مرداد ۱۳۹۳، ۰۳:۱۱ ب.ظ

پیام مهربانی

امروز تو سالن یه گیاه پیدا کردم که از گلدونش جدا شده بود

شکل آلوئه ورا اما تلخ،نمیدونم چی بود

باخودم بردمش سر کلاس،ازش خوشم اومد

خوشرنگ بود و دورش تیغ داشت

منو به یاد خدا انداخت

با خودم قرار گذاشتم ازش مراقبت کنم

۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ مرداد ۹۳ ، ۱۵:۱۱
علیرضا ن
سه شنبه, ۱۴ مرداد ۱۳۹۳، ۰۹:۰۰ ب.ظ

اینجاامر به معروف کنید

۱۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ مرداد ۹۳ ، ۲۱:۰۰
علیرضا ن
شنبه, ۱۱ مرداد ۱۳۹۳، ۰۴:۳۷ ب.ظ

رمضانه

ماه رمضان خیلی گرم بود و ماهم خیلی بیرون نمیرفتیم اما چندباری که با دوستم محمد قرار ملاقات میذاشتیم،بیکار نمیموندیم و در حد توان حرکت هایی میکردیم

مثلاً یکیش اینکه با یه آقا پسری که خیلی تابلو داشت توی خیابون مزاحمت ایجاد میکرد برخورد شد.میگم برخورد چون خودش شلوغش کرد وگرنه هدف ما صحبت بود.

دو تا خانم بدپوشش بهمراه یه مادر چادری که حدود 10 پسری رو دنبال خودشون راه انداخته بودند هم بی تقصیر نبودند.

محمد رفت از پشت دست یکی از پسرا رو گرفت آورد کنار که باهاش حرف بزنه،بقیه پراکنده شدند و پسره یکم داغ بود خیلی بالا پایین میپرید.

منم که دیدم اگه به خانوما تذکر داده نشه،بی انصافیه؛رفتم اول به مادرشون بعد به خودشون تذکر جدی دادم.

پسره هم الحمدلله به خوشی ختم بخیر شد و چون من گمشون کردم در جریان صحبت ها نیستم اما در خاطره ی بعدی صحبت ها رو هم مینویسم.

غیرت کجاست؟


برچسب ها: امر به معروف و نهی از منکر ،مزاحمین نوامیس،بی غیرتی ،دختران بدحجاب،پسران چشم چران،تذکر لسانی،بلندکردن

۸ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ مرداد ۹۳ ، ۱۶:۳۷
علیرضا ن
چهارشنبه, ۸ مرداد ۱۳۹۳، ۰۳:۱۶ ب.ظ

امر به معروف

یک پیشنهاد یا یک امر به معروف ساده و مختصر

بیماران،معلولین،سالمندان،خانواده شهدا،بی سرپرست ها و ... منتظر یک نگاه مهربانانه هستند تا با شادی دل خود آخرت مارا زیباتر کنند.

چقدر زیباست اگر دسته جمعی به سراغشون بریم.   ادامه مطلب...

۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ مرداد ۹۳ ، ۱۵:۱۶
علیرضا ن