چهارشنبه, ۱ آبان ۱۳۹۲، ۰۲:۲۷ ب.ظ
صاحب شال (خاطره 19)
رفتم از درب وسط اتوبوس آب بیارم.موقع برگشت دیدم دختر خانومی که پشت سر ما نشسته شالش رو باز کرده و روی پشتی صندلی انداخته.
گوشه ی شال رو گرفتم و آروم جوری که فقط خودش و دوست بغلدستیش شنیدند گفتم:
« خانوم این شال برای شماست؟!»
شالش رو جمع کرده و کشید رو سرش.
سخت نیست.باور کنید
۲۷/۰۶/۱۳۹۲
برچسب ها:خاطره،امر به معروف و نهی از منکر،پیام مهربانی،کشف حجاب
۹۲/۰۸/۰۱
موفق باشین