دوشنبه, ۲۰ بهمن ۱۳۹۳، ۱۰:۴۰ ق.ظ
همینجوری
طرف سواره تاکسی میشه. راننده ترانه میذاره ،طرف
میگه پسرم زشته زمان پیغمبر ترانه نبود قطع کن.راننده میزنه بغل بنده
خدارو پیاده میکنه میگه: زمان پیغمبر تاکسی هم نبود ، وایسا تا شتر بیاد!!!
مشخصات بلاگ
طبقه بندی موضوعی
-
خاطره
(۲۶) -
داستان
(۹) -
تحلیل و بررسی
(۹) -
شعر
(۴) -
آیه و حدیث
(۵) -
دلنوشته
(۴)
بایگانی
- اسفند ۱۳۹۶ (۲)
- آذر ۱۳۹۶ (۱)
- مهر ۱۳۹۶ (۱)
- اسفند ۱۳۹۵ (۱)
- تیر ۱۳۹۵ (۱)
- آذر ۱۳۹۴ (۲)
- آبان ۱۳۹۴ (۳)
- مهر ۱۳۹۴ (۷)
- مرداد ۱۳۹۴ (۱)
- ارديبهشت ۱۳۹۴ (۱)
- فروردين ۱۳۹۴ (۳)
- اسفند ۱۳۹۳ (۵)
- بهمن ۱۳۹۳ (۹)
- دی ۱۳۹۳ (۱۴)
- آذر ۱۳۹۳ (۸)
- آبان ۱۳۹۳ (۶)
- مهر ۱۳۹۳ (۶)
- شهریور ۱۳۹۳ (۲)
- مرداد ۱۳۹۳ (۷)
- تیر ۱۳۹۳ (۲)
- خرداد ۱۳۹۳ (۴)
- ارديبهشت ۱۳۹۳ (۶)
- فروردين ۱۳۹۳ (۴)
- اسفند ۱۳۹۲ (۷)
- بهمن ۱۳۹۲ (۲)
- دی ۱۳۹۲ (۳)
- آذر ۱۳۹۲ (۳)
- آبان ۱۳۹۲ (۲)
- مهر ۱۳۹۲ (۱)
- شهریور ۱۳۹۲ (۲)
- مرداد ۱۳۹۲ (۲)
- تیر ۱۳۹۲ (۲)
- خرداد ۱۳۹۲ (۱۱)
- فروردين ۱۳۹۲ (۱)
- اسفند ۱۳۹۱ (۲)
- بهمن ۱۳۹۱ (۷)
- دی ۱۳۹۱ (۶)
- آذر ۱۳۹۱ (۱)
آخرین مطالب
- ۹۶/۱۲/۰۶رباعی
- ۹۶/۱۲/۰۶مجازی
- ۹۶/۰۹/۲۱کوچه ی عاشقی
- ۹۶/۰۷/۰۲برای مخاطبانم
- ۹۵/۱۲/۱۹time is passing
- ۹۵/۰۴/۰۴چقدر بدون عنوان خوب است
- ۹۴/۰۹/۲۳دجالواره
- ۹۴/۰۹/۰۹احساس کن
- ۹۴/۰۸/۳۰بی فرهنگی فرهنگی
- ۹۴/۰۸/۲۲غربت ادامه دارد
