عامل مزاحمت؟!
سه تا آقا پسر خوشتیپ! که سروگوششون خیلی میجنبید
فهمیدم که دنبال دوتا دختر بچه چادری ۱۶-۱۷ساله هستند و میخوان شماره بدن.
خلاصه از محمدآقا خواستم که حواسش باشه و خودم به مورد قبلی پرداختم اما وقتی دیدم که بی فایده س خودم رو به محمد رسوندم که حالا جلوی پسرارو گرفته بود داشت باهاشون صحبت میکرد.(مرحبا به این همت)
مدتی ایستادم و دیدم که صحبتشون دوستانه ست .همین موقع حمید که کمی بالاتر بود تماس گرفت و گفت که دوتا دختربچه چادری اینجا عامل مزاحمت هستند
سریع خودمو رسوندم و به درستی حدسم پی بردمهمون دوتا بودند.
از اینطرف خیابون دیدم موتوری که دوتا پسر روش یودند حین رد شدن متوجه اون دوتا دختر شدند و کمی جلوتر دور زدند تا به سمت اونا برن که بی معطلی جلوشون رو گرفتم.
سلام و ... و پرسیدم با اونا نسبت داری؟
اونام که حساب کار دستشون اومده بود و فهمیدن که ما فهمیدیم با ترس محسوسی تو چهره ش جواب داد آره همسایمونن!
گفتم همسایه نه.فامیلی؟
-نه.همسایه دیوار به دیوارمونن.
منم که دیدم داره حاشیه میره بحثو عوض کردم و یکم هندونه دادم زیر بغلش و گفتم اصلاً فامیلتونه.من میدونم تو خیرشو میخوای.میخوای نصیحتش کنی اما این راهش نیست.اینطوری زشته خوب نیست.
اینبار که خیالش کمی راحت تر شده بود گفت کار اینا از نصیحت گذشته.من اینارو میشناسم میدونم چیکاره ان...
اینو که گفت پریدم پشت موتورشو گفتم برو دنبالشون و به حمیدم گفتم سوارشو.
جالبه که پسره میگه کجا برم آخه اونا رفتن!
-مگه نمیگی همسایتونن؟خب برو همونجا دیگه.
رفتیم و تو راه شانسی اونارو دیدیم و رفت کنارشون
پیاده شدم گفتم خانم چند لحظه تشریف بیارید
توجه نکردن
بلند تر گفتم خانم ببخشید تشریف بیارید
بازم توجه نکردن اینبار بلندتر گفتم خانم با شما هستم چند لحظه تشریف بیارید که اینبار ایستادند
رفتم سمتشون بدون فوت وقت گفتم نمیدونم چیکار کردید و چطوری بیرون اومدید که از میدون.... ۱۰ نفر افتادند دنبالتون اما نکنید اینکارارو براتون خوب نیست.
که یکیشون گفت مگه چیکار کردیم؟
موقعیت حساس بود و نمیخواستم خیلی کش پیدا بکنه و حرفامم بداهه بود که جواب دادم الان نمیخوام بگم چیکار خودتون میدونید...
همین حین بود که دو تا پسر موتور دیگه هم اونجا ایستادند و شروع کردند برای ما غیرتی شدن .همونایی که تا قبلش دنبال شماره دادن بودند.
کم کم داشت شلوغ میشد و درنگ جایز نبود.
اشاره ای به اون دوتا پسر اولی کردم و گفتم اینارو میشناسید؟همسایتونن؟
که جواب دادند نه و من هم نگاهی به پسرا کردم و سرشونو انداختند پایین
این پسرا هم که جدید اضافه شده بودند هم یکیشون هی میگفت آقا چیکار داری؟کی هستی؟چیکاره ای؟
چند بار با اشاره ازش خواستم بره اما گویا ول کن نبود که مجبور شدم برم نزدیکش و چیزی در گوشش بگم.
ساکت شد و رفت.
منم سکت دخترا برگشتم و چند جمله دیگه که آیندتون رو خراب نکنید و .... و با پسرا هم خداحافظی کردیم و از محل دور شدیم.
امید است مؤثر واقع شود
پی نوشت:عامل مزاحمت بودن چادری و غیر چادری نداره.در هر ظاهری که باشی با رفتارت میتونی عامل مزاحمت باشی.اما متاسفانه از تاثیراتش نمیشه فرار کرد.دید منفی که نسبت به چادر ایجاد میشه و متاسفانه امروز این پدیده شایع شده.آخه یکی نیست بگه خانم محترم.شما که میخوای اینطوری بیای بیرون اون چادر چیه روی سرت؟والا آدم میشناسم روش نمیشه چادر سرش کنه بخاطر این رفتارا.
یه سری رفتارای منفی هم خود چادری های واقعی دارند که اینجا جای بحثش نیست
لازم به ذکره با هر دو طرف که صحبت میکنیم معتقدند جنس مخالف هست که عامل مزاحمته در صورتیکه نمیشه این تقصیر رو گردن یک طرف انداختند.همه مقصرند.حتی ماها که بیتفاوتیم.
خدایا مارو از بی تفاوت ها قرار مده.
برچسب ها:امر به معروف و نهی از منکر،پیام مهربانی