پیام مهربانی

مشخصات بلاگ
پیام مهربانی
طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
پنجشنبه, ۱۹ دی ۱۳۹۲، ۰۳:۰۰ ب.ظ

دوستانه ی مفصل (خاطره 22)

عصر یکی از روزهای ماه رمضان بود اگر اشتباه نکنم که با دوستان قرار گذاشتیم بریم پارک برای اینکه هم دید و بازدیدی باشه و هم ورزشی بکنیم.
روی نیمکت نشستیم تا بقیه بیان.چشمم رو به یه نقطه دوخته بودم که احسان گفت : باز چی دیدی؟‍!
گفتم روبرو اون دوتا پسر با اون دوتا دختر که با فاصله نشستند دارند (اصطلاحاً)‌به هم ور میرند. ( منظور به مخ هم هست)
به فکر فرو رفتم و مجددا نگاهی به شرایط و راه ها و ... که یه دفعه احسان گفت : اگه میخوای کاری کنی بلند شو دیگه حتماً باید بشینی تا همدیگه رو بوس کنند.
همین لحظه جرقه ای به ذهنم خورد.6 نفر بودیم.گفتم بچه ها میریم اونجا دور پسرا میشینیم من سر صحبتو باز میکنم شما ادامه بدید.
(همیشه تو این موارد حرف زدن با پسر خیلی راحت تره)
توپ والیبال و وسایل تنیس همراهمون بود.رفتیم جلو اول ترسیدند بعدش که سلام کردیم و دست دادیم و من گفتم بچه ها بازی میکنید؟! ترسشون کمتر شد.
خلاصه که سر صحبت رو باز کردم :دانشجوییدو؟چه رشته ای و ؟قصد ازدواج داریدو...؟
دخترا که رفتند شنیدم تلفنی بهشون میگفت: قیافشون میخوره که بسیجی باشند.
ما هم بلند شدیم و یه گروه مشغول والیبال و گروه دیگه مشغول تنیس شد.
هرچی فکر کردم نتونستم خودمو راضی کنم.به دوستم جواد گفتم اینطوری نمیشه من راضی نشدم چون ما که بریم همون آشه و همون کاسه.باید یه کار اساسی بکنم.باید باهاشون صحبت کنم.


بعد که یکی از پسرا رفت اونطرف و روی نیمکت نشست،به جواد اشاره کردم که شما باشید من میرم.
و رفتم و کنار پسره که اسمش الان یادم نیست نشستم و گفتم پس چرا نیومدی بازی کنی؟
در همین حین اون دوتا دختری که اول نزدیک هم بودند از کنار ما رد شدند و نگاهی انداختند.
گفتم:دوستاتن؟
اونم گفت آره
بعدش من هم شروع کردم از این روابط و اثراتش روی زندگی حال و آینده و ...صحبت کردم و چندتا پیشنهاد و توصیه و...و در این بین اون یکی دوستش هم اومد؛ که سرجمع 40 دقیقه طول کشید که اگه بخوام همه ش رو بنویسم هم اشک خودم هم اشک خواننده در میاد و چون حرفها خیلی صمیمانه و ملموس بود،اینجا ذکر نشه بهتره.
درآخر بازخوردشون نشون میداد که بی تأثیر نبود،لااقل مجبورشون کردم که به حرفام فکر کنند.
بقیه ش توکل برخدا.

 هدف از بیان این خاطره همون طور که برمیاد دو نکته است:
یکی شیوه برقراری ارتباط با توجه به شرایط
و دوم مطالب بیان شده و طرز بیان که مستلزم آگاهیه
نظرات:
خانم محترمی به اسم فرناز لطف کردن نظری رو برامون ارسال کردند که با توجه به اهمیتش لازمون دونستم اینجا قرار بدم:
فرناز: خیلیی متاسف شدم. خیلی . واقعا افتخار می دونین ؟ بیکار و الاف می چرخین تو کوچه ها به مردم گیر میدین؟ که چی ؟
چقدر من متنفرم از شما و امثال شما. چقدررر زیاد.
منم اگه مفت پول و حقوق می گرفتم... ولی نه من هیچوقت کار شما رو نمی کردم . هیچوقت
من اگر خوبم و گر بد تو برو خود را باش

پاسخ:

اول سلام
خوشحال شدیم از تاسف شما.بهرحال همین انتقادهاست که نقص هارو برطرف میکنه
سرکار خانم اولاً افتخاری نیست،وظیفه بود
در ثانی ما نه بیکار و الاف هستیم،نه تو کوچه ها میچرخیم نه به مردم گیر میدیم
سرمون به کار و راه خودمون هست و این جور موردها اتفاقی برامون پیش میاد.اگر بیشتر توجه میکردید متوجه میشدید که ما اونروز برای بازی و ورزش رفته بودیم و اونها رو هم به اینکار یعنی تفریح دعوت کردیم مثل چند تا دوست؛اینجاش گیر دادن بود؟! یا حرفهای تجربی ای که مثل چند تا دوست باهم زدیم؟!
اون دو تا آقا پسر خیلی استقبال کردند علی رغم واکنش شما که اینکار رو گیر دادن به مردم میدونید.اگر این گیر دادن هست،تیکه انداختن و سر راه وایسادنو و به زور شماره دادن و مخ زدن حتماً نصیحت و خیرخواهی و آینده نگریه؟!

پیشنهاد میکنم:
1)انقدر زود و از روی تعصب یا حالا تجربه های تلخ و شنیده های نامربوط قضاوت نکنید و یه مقدار از این مواضع تند کوتاه بیایید و واقع نگر باشید.
2)جایی نظر مخالف میدید نترسید و یه نشونی از خودتون بذارید تا پاسخ رو دریافت کنید؛ما خوشحال میشیم.

در ضمن یه چیزی رو متوجه نشدم:ما مفت پول و حقوق میگیریم؟کجاست که خودمون خبر نداریم؟
نخیر سرکار خانم.حقوق رو اون کسایی میگیرند که با تبلیغات شیطانیشون دارند ذهن جوونای جامعه رو مسموم میکنند.انقدر مسموم که گاهی یه تعامل اجتماعی ساده و دوستانه رو به گیر دادن و الافی تفسیر میکنند.
یه سوال از شما میپرسم:برادر یا خواهرتون داره یه کار اشتباهی میکنه که برای آینده ش گرون تموم میشه.واکنش شما چیه؟میرید باهاش صحبت میکنید؟یا اینکار رو گیر دادن میدونید؟یا منتظر دریافت حقوق میشینید؟!کدوم یکی؟


*بهرحال یک دنیا ممنونم از نظرتون.موفق باشید*
 
برچسب ها:خاطره،امر به معروف و نهی از منکر،پیام مهربانی،تذکر لسانی دوستانه
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۲/۱۰/۱۹
علیرضا ن

نظرات  (۱۱)

راستش من از اینجور نصیحتا ندیدم زیاد...بیشتر مردم عادت دارن با تهدید یا زور یا توهین به خیال خودشون امر به معروف و از این حرفا کنن....
جنبه شون بالا بوده که چهل دیقه به حرفات گوش دادن:))

پاسخ:
پاسخ: آره متاسفانه خیلیا به جنبه دوستانه و منطقی قضیه توجه نمیکنند

حرفا جذاب بوده!
۲۲ دی ۹۲ ، ۰۸:۳۶ سایت ارزشی داورزن
سلام مطالبتون رو خوندم خیلی قشنگ بود اما امر به معروف خیلی سخته.....
به هرکی تذکر بدی 4 تا جوابتو میده نمیده؟

پاسخ:
پاسخ:
سلام.اتفاقاً اگه جواب بده خوبه،سرصحبت باز میشه و میشه منطقی بحث کرد
به شرطی اینکه خوب بگی تا خوب شروع شه و بتونی از پسش بربیای
خوب بود. کارجالبی بود
گوش کن هفت آسمان در شور و حالی دیگرند

عرشیان و فرشیان نام محمّد می‌برند

ولادت حضرت محمد بر شما مبارک
سلام ممنونم از حضور شما
خیلیی متاسف شدم. خیلی . واقعا افتخار می دونین ؟ بیکار و الاف می چرخین تو کوچه ها به مردم گیر میدین؟ که چی ؟
چقدر من متنفرم از شما و امثال شما. چقدررر زیاد.
منم اگه مفت پول و حقوق می گرفتم... ولی نه من هیچوقت کار شما رو نمی کردم . هیچوقت
من اگر خوبم و گر بد تو برو خود را باش

پاسخ:
پاسخ:
اول سلام
خوشحال شدیم از تاسف شما.بهرحال همین انتقادهاست که نقص هارو برطرف میکنه
سرکار خانم اولاً افتخاری نیست،وظیفه بود
در ثانی ما نه بیکار و الاف هستیم،نه تو کوچه ها میچرخیم نه به مردم گیر میدیم
سرمون به کار و راه خودمون هست و این جور موردها اتفاقی برامون پیش میاد.اگر بیشتر توجه میکردید متوجه میشدید که ما اونروز برای بازی و ورزش رفته بودیم و اونها رو هم به اینکار یعنی تفریح دعوت کردیم مثل چند تا دوست؛اینجاش گیر دادن بود؟! یا حرفهای تجربی ای که مثل چند تا دوست باهم زدیم؟!
اون دو تا آقا پسر خیلی استقبال کردند علی رغم واکنش شما که اینکار رو گیر دادن به مردم میدونید.اگر این گیر دادن هست،تیکه انداختن و سر راه وایسادنو و به زور شماره دادن و مخ زدن حتماً نصیحت و خیرخواهی و آینده نگریه؟!

پیشنهاد میکنم:
1)انقدر زود و از روی تعصب یا حالا تجربه های تلخ و شنیده های نامربوط قضاوت نکنید و یه مقدار از این مواضع تند کوتاه بیایید و واقع نگر باشید.
2)جایی نظر مخالف میدید نترسید و یه نشونی از خودتون بذارید تا پاسخ رو دریافت کنید؛ما خوشحال میشیم.

در ضمن یه چیزی رو متوجه نشدم:ما مفت پول و حقوق میگیریم؟کجاست که خودمون خبر نداریم؟
نخیر سرکار خانم.حقوق رو اون کسایی میگیرند که با تبلیغات شیطانیشون دارند ذهن جوونای جامعه رو مسموم میکنند.انقدر مسموم که گاهی یه تعامل اجتماعی ساده و دوستانه رو به گیر دادن و الافی تفسیر میکنند.
یه سوال از شما میپرسم:برادر یا خواهرتون داره یه کار اشتباهی میکنه که برای آینده ش گرون تموم میشه.واکنش شما چیه؟میرید باهاش صحبت میکنید؟یا اینکار رو گیر دادن میدونید؟یا منتظر دریافت حقوق میشینید؟!کدوم یکی؟


*بهرحال یک دنیا ممنونم از نظرتون.موفق باشید*
سلام وبلاگتون خیلی خوبه..
خوش حال میشم به وب منم سر بزنید
۲۶ اسفند ۹۲ ، ۱۷:۵۸ ی استکان چای
چقد قشنگ وبا حوصله ادمارو ب خوبیا دعوت میکنین ..
خیلیا دارن امر ب معروف میکنن..
اما اونقد لحن حرف زدنشون ... سبک صحبتشون زشته که طرف علاوه بر اینکه راهنمایی نمیشه حال وروزشم بدترمیشم .

پاسخ:
پاسخ: سلام.بله متاسفانه.ینظر من باید یکی از شروط اینکار رو اخلاق میذاشتن
ممنون
آفرین به شما.نه واسه امر به معروفتون، بلکه بخاطر نوع رفتارتون.
کاش همه مثل شما بودن، مثل شما موقعیت طرف مقابل رو درک میکردن بعد حرف میزدن، مثل شما میدونستن با چطور طرف مقابل رو قانع کنن.
راستی اگر فضولی نباشه میشه اون حرفایی که نگفتینو بصورت خلاصه بگین؟ همونایی که گفتین اشکمون درمیاد.
من به چنین مواردی زیاد برخورد کردم.سعی کردم منطقی برخورد کنم ولی یه وقتایی راستش کم آوردم چون حرفام براشون تکراری بوده و نخواستن بشنون و ...
میخوام از تجربیات شما استفاده کنم
پیشاپیش ممنون

پاسخ:
پاسخ: ببینید این افراد بیشترشون فقط الان رو میبینن.به آینده و عاقبت کاری که دارن میکنن فکر نمیکنن.
من سعی میکنم این آینده رو براشون ترسیم کنم.
اینکه الان با دختری رابطه داره و لذت رابطه با جنس مخالف رو اولین بار با نامحرم تجربه میکنه؛رابطه با همسرش و کسیکه قراره چندین سال باهاش زندگی کنه دیگه اولین لذت نخواهد بود و در نتیجه ارزش خانواده پایین میاد.واضحه؟
بعضیا میگن ما به قصد ازدواج دوست هستیم ،خیلیاشون آرمانی فکر میکنن و برای توجیه اینو میگن و اگه شرایط رو باهم مرور کنید میبینید که احتمال این ازدواج20 درصد هم نیست.مثلا دختره بزرگتره.یا از هم دورن.یا خانواده ها به هم نمیخورن.اصلا پسر یا دختر میخوان بگن کجا باهم آشنا شدن؟پارک؟مترو؟باغ وحش؟ یا دروغ؟ یعنی زندگی رو بادروغ شروع کنن؟
به این افراد باید راهکار و جایگزین ارائه داد نه اینکه فقط نهی کرد.طرف نیاز داره.خب ازدواج کنه.اینم راهش.درس کار مطرح کردن با خانواده.چطور مطرح کردن با خانواده.
موردی بود که نوشتم تو پست غیرت غلط که خودمون با مادره پسره حرف زدیم.
باید یجوری با اینا حرف زد که بفهمن شما درکشون میکنی.
مثلا میام به پسره میگم تو الان با دوست دخترت میری بیرون.دستشو میگیری.میگید .میخندید.چقدر حال میده؟
این رابطه اولا دائم نیست ثانیا طرفین هیچ تعهد و تضمینی به هم ندارن.
بعد میگم حالا فرض کن این نشد.با یکی دیگه ازدواج کردی.بعد چند سال اختلاف پیدا کردید.اختلافات ساده خانوادگی .
رابطتون شکرآب شد.
بعد یاد اون دوستت و خاطراتش میفتی میگی عجب.اونموقع چقدر خوب بود.پس حتما مشکل از زنه س.
حالا چرا خوب بوده؟چون اولین تجربه که بهترینش بوده و معمولا حرام هم شیرینه با یکی دیگه تجربه کرده.حالا فرض کن اینو با کسیکه میخوای یه عمر باهاش زندگی کنی تجربه کنی.
۲۷ اسفند ۹۲ ، ۱۳:۲۷ علیرضا.ن (پیام مهربانی)
ادامه:یا این رابطه ها باعث بدبینی میشه.پسر با دخترایی رابطه داره که با خیلیا رابطه داشتن.یا اصن فقط با این رابطه دارن.با خودشون میگن کما اینکه این مورد هم گفت دیگه دختر خوب پیدا نمیشه.چرا؟چون با همه ی کسایی که مراوده داره اینطوری بودن.حالا ببین این طرز فکر چه میکنه.
مورد داریم 15 ساله دنبال کیث میگرده پیدا نمیکنه چون با همه دوست میشه.میگه بیا اینکه به من پا داد از کجا معلوم...؟
بدبختی اینه که خود پسرا هم باعث این میشن.ازدواج سخت شده،قبول.میرن اینکارو میکنن خب هم پسر نیاز داره هم دختر وقتی هم شرایط فراهم باشه مث الان نتیجه ش میشه این.
یه حرفایی هم راجع به روابط نامشروع جنسی زده شد که تقریبا شبیه همونه با اندکی تفاوت

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی